خيلي جالب بود، بعد از 4 سال تحصيلات دانشگاهي يکي ازدوستانم که در مرحلهي کارشناسي ارشد (همان فوق ليسانس خودمان) قبول شده از طرف خانوادهاش يک جايزه گرفته بود و 5شنيه با هم رفتيم بيرون (و با کادوش) که يک ذره بهش برسيم، يک چند تا روکش و دورفرمان و ... برايش گرفت، يک پيرمرد امروزي و جوان ديروزي هم آمده بود تا براي جايزهاي که خودش براي خودش گرفته بود هم خرت و پرت جور کند، به من و دوستم ميگفت داداش، يعني ميگفت به بابايتان بگوييد اگه لاستيکش را هم عوض کنيد خيلي بهتر ميشود و اينها، خلاصه سرتان را درد نياورم با اين که شباهت ظاهري زيادي نداريم ما يک داداش پيدا کرديم، ياد شعر ما دو تا داداشيم افتادم و داشتم از خنده ريسه ميرفتم. خداوند همهي داداشها را سالم و تندرست نگه دارد.
چند وقت پيش هم کنگره جهاني زرتشتيان در لندن انگلستان برگزار شد، همان که پيش برگزاريش با کشته شدن کسرا وفاداري بود، انتهايش هم با کشته و زخمي شدن تعداد زيادي از مردم انگلستان در حملات تروريستي منصوب به القاعده بود، هنوز خبري از حادثه ديدن تعدادي از زرتشتيان که منتشر نشده که اميدواريم همهاشان در سلامت کامل باشند.
يک تغيير کوچک و چشمنماي ديگر هم در شيدا پيدا شد و آن هم اين که copyright پايين صفحه به داخلtheme آورده شد، ديگر از اين شکيلتر سايت ديده بودين ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر