چه زود بود آمدن و رفتن
چه زود شد ديدن و بوييدن
چه زود رفت همهي خاطراتش
همهي يادهاي با مايش
چه زيبا بود گر در کنارش
ميکشيد مرا در آغوشش
بنشسته و خيره، رها و آزاد
از هر که بايد بماند از ايام به يادش
از هرچه که مانده بود بين ما
يا که هر چه خواهد رفت بين ما
. . .
اين هم از دست زمانه
يا که کمتر بگيرم شايد اين همه من بهانه
سخنانم همه ايکاش، کو، يادش به خير
همهاش را ياد، به ياد، مانده بر ياد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر